.
.
.
دلم برای فهم واژه عشق
به اندازه تنهایی عمیق یک پسر شانزده ساله
و به بزرگی یک بغض کودکانه
تنگ است
* * *
خسته از جدال نا برابر زنده بودنم
کوفته از پیمودن بیراهه های زشت و زیبا
رمیده ز آغوش پر حرارت روسبیان
* * *
دلم برای آرزوی یک لحظه بوییدنش
دلم برای هر شب خواب دیدنش
دلم برای عاشقی تنگ است
.
.
.